

اول راهنمایی بودم که صاحب اولین سررسید زندگیم شدم.
یک سررسید زرد که هدیهی شرکت چیتوز بود و با چند سال تاخیر به من هدیه شده بود.
هنوز نمی توانم خودم را درک کنم که چطور توانستم روی برگ های دفتری که به چهرهی میمون چیتوز مزین شده بود، شعرهای عاشقانه بنویسم؛
اما می دانم قطعا یکی از انگیزه های اصلیم مدگرایی بوده.
به هر حال آن وقت ها حسابی مد بود که دخترهای نوجوان یک دفتر شعر برای خودشان داشته باشند.
چه خود دفتر و چه شعرهای آبکی و بی مغزی که از اینور و آنور جمع می کردم و درونش می نوشتم حالا دیگر هیچ سهمی در زندگیم ندارند.
اما سررسیدها، سررسیدها سال های سال با من ماندند.
می دانید، سررسیدهای من هیچگاه به روز نبودند؛
به یاد ندارم نوشته هایم را در ورق های سررسید همان سالی نوشته باشم که در آن بودیم؛ اما می دانم که اگر سررسیدهایم را به ترتیب مرور کنید، می توانید مسیر زندگی من و به خصوص سیر رشد دنیای درونیم را به خوبی احساس کنید.
بگذریم.
فقط می خواستم اعلام کنم، مدت زیادی بود که به این نتیجه رسیده بودم که یادگیری مطالب جدید را کمی محدود کنم و به مرور آموخته های قبلی بپردازم.
عکسی که می بینید، تصویر دفترها و سررسیدهای من از سال ۹۲ تا ۹۶ است.
آن دفترچه سبز کوچک، اولین یادداشت برداری های من از صحبت های محمدرضا شعبانعلی عزیز در فایل های صوتی اوست.
۹۰ درصد از محتویات دفترهای دیگر هم، یادداشت برداری از روزنوشته ها و متمم است. و مابقی خلاصه کتاب ها و سایر منابعی که در طول این چندسال مطالعه کرده ام.
البته سه تا از دفترها تازه ترند و هنوز کامل نشده اند، اما بر اساس نیازی که خودم به مرور و تکرار احساس می کنم و تحت تاثیر تاکیدهای شاهین کلانتری عزیز بر اهمیت مرور و تکرار، قصد دارم با ولع یادگیری مطالب تازه مقابله کنم و مرور آموخته های گذشته را در اولویت بگذارم.
البته سهم کوچکی هم برای یادگیری تازه ها در نظر گرفته ام.
اما آن را به حوزه های اصلی فعالیت حرفهایم یعنی بازاریابی محتوا و افزایش قدرت نویسندگی محدود کرده ام.
در این بین بزرگترین کشمکشی که با خودم داشتم، متوقف کردن کامل خواندن کتاب های خودیاری بود.
خواندن کتاب های انرژی مثبتی و تغییر زندگی با تفکر و این صحبت ها را که خیلی وقت است کنار گذاشته ام.
اما فکر می کنم بهتر است تا زمانی که به دستاوردهای قابل قبولی از مطالعه کتاب های قبلی نرسیده ام، حتی خواندن کتاب هایی که به موضوعاتی مثل برنامه ریزی، مدیریت زمان، غلبه بر تنبلی و… نیز می پردازند متوقف کنم.
اگر کتاب هایی که تا الان خوانده ام نتوانسته باشند تغییر محسوسی ایجاد کنند، قطعا کتاب های بعدی هم معجزه نمی کنند و بهتر است به جای جمع کردن منابع جدید، به دنبال راهکارهای جدید بروم.
به هر حال تا سه ماه آینده، ساعت به وقتِ مرور.